اینجا میخوایم در مورد یکی از اون زره ها حرف بزنیم، زره کمالگرایی همون که ما رو هل میده بهترین باشیم، از ما همیشه میخواد بهترین نسخه هر کاری رو ارائه کنیم، هی چک می کنه که اشتباه نکنیم، یه منتقد خیلی سختگیره که دائم ما رو نگاه می کنه که جایی خطایی نداشته باشیم، اگر خطا کنیم شروع می کنه به اخطار دادن، تنبیه کردن، فشار آوردن برا اصلاح کردن، همش تذکر میده و همش در حال نصیحت کردن به این امید که بهترین ورژن رو از ما بسازه، همش داره بهمون اضطراب و اخطار میده که اگر بشینی باختی، پاشو، بدو، و همش بدون وقفه و خستگی میخواد ما مثل یک ماشین به سمت اهدافمون هول بده و از یه جایی به بعد انگار یادش میره ما آدمیم، ما هم خسته میشیم، یه جاهایی کم میاریم، یه جاهایی نیاز به استراحت داریم، ما هم نیاز به تشویق و حس ارزشمندی داریم، و از همه مهمتر یادش میره همه آدمها محترمن و همه ادمها فارغ از عملکردشون لایق احترامن.
اگر مبتلا به کمال گرایین بیاین با هم عمیق تر نگاش کنیم و با این دوست عزیزمون به یه سازش پایدار برسیم، بیاین با من همراه شیم تا تجربیاتی که من با مراجعای مخلفم تو اتاق درمان، در مورد کمالگرایی داشتیم رو باهاتون در میون بزاریم تا شما هم بتونین اون رو از پشت صندلی راننده بلند کنین و خودتون پشت رل زندگیتون بشینن بدون هر نقاب و زره ای.
لازمه بدونین که کمالگرایی یه سازه خیلی کلی و البته خیلی بزرگ که با خیلی از اختلالات روان همراه میشه به این شکل که خیلی از اونها در اثر کمالگرایی شکل می گیرن یا با حضور کمالگرایی عمیق تر و جدی تر میشن مثلا اختلالات اضطرابی یا افسردگی اما بیاین ببینیم کمالگرایی چ جوری شکل می گیره؟
اولین محیطی که هر آدمی تو زندگیش تجربه می کنه محیط خانواده است و هر خانواده ای دو تا کار خیلی مهم با انجام میده 1- یه تصویر از ما به خودمون میده یعنی اینکه من کی هستم ؟ چ جور آدمیم؟ مهمم یا نه؟ ارزشمندم یا نه؟ و 2- اینکه آدمهای درو و بر من کی هستن؟ خوبن یا بدن؟ قضاوت گرن یا نه؟ قابل اعتمادن یا نه ؟
